کتابخانه اسرار

محصور بین کتابا، شایدم نه.

خالق

خیلی سخت شده دنیات خالق. خیلی. و من خیلی بچم. خیلی بچم که بشینم به این چیزا فکر کنم. شایدم دیگه بچه نیستم، هستم؟ ذهنم با روحم در تضاده. یکیشون خیلی بزرگتر و سخت‌گیرتر از اون یکیه و من در عین واحد حس میکنم دونفرم.

خالق؟ دنیات خیلی ناعادلانست خالق. گفتم که بدونی. منِ بندت میگم که دنیات خیلی ناعادلانست و این هیچ توهینی به توانایی خارق‌العاده خلقت نیست، فقط گفتم. من گفتم مشکلاتمو کنترل میکنم؟ من غلط کردم که همچین حرفی رو زدم. همینجوری نشستم و زندگیمو میگذرونم و با این سن میترسم وقتم هدر بره. خالق اشرف مخلوقات درست کردن ایده خوبی بود، انسان درست کردن نه. خسته و درموندم خالق، کارام رو سرم مونده و نمیدونم چیکار باید بکنم. حال روحیم به فاکه درحدی که رو جسم نحیف 14 سالم تاثیرگذاشته. خالق حصارِ یه سال پیش چی شد خالق؟ حصار الان بیشتر شبیه خودشه ولی خیلی نحیفه. روحش آزردست. درموندست.

خالق تو که میدونی، تو که بخوای میتونی، خالق تو که میدونی مغزم داره منو از بین میبره، روحم گریه میکنه، کاشکی میشد 10 سال خوابید. خالق چرا من باید اینجوری باشم خالق؟ چرا منو اینجوری کردی؟ 

خالق میشه امیدوار باشیم تو همونقدر مهربونی که کتابا میگن؟ چون اگه نباشی خیلی بد میشه. خیلی. میشه وجود داشته باشی؟ 

خالق سختمه. رگ گردن به درک، میشه بغلم کنی خالق؟

 

+ دوباره میگم خالق. دنیات خیلی ناعادلانست، خیلی.

 

بعدا.نوشت.بی‌ربط به پست:ماریا اگه اینو از سال‌های دور میخونی یادم بیار با شیرکاکائو مست کنیم.

۳۰
من هنوز یادمه.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان