کتابخانه اسرار

محصور بین کتابا، شایدم نه.

50%

 

 

+بعضی وقتا به خودم میام و حس میکنم از همه مردم و از هر اتفاق لعنتی که تو زندگیم افتاده متنفرم.

_درک میکنم.. ما هیچکدوم زندگی خوبی نداشتیم..

+ولی باید چیکار کنیم؟ خدا اون انقدر سنگدله که بذاره بندش زجر بکشه؟

-نه. خدا سنگدل نیست، بعضی وقتا هم باید بسوزی تا شکل بگیری، مثل یه آهنگر و یه آهن. مثل یه بازی.. باید تجربه کنی تا بتونی بری مرحله بعد و بذار واقع بین باشیم، خدا تنها کسیه که از ته دل خوشحالیمونو میخواد.. به نظرت همچین کسی میاد و زجر بنده هاشو نگاه کنه؟

+ولی تنهایی ها چی؟ اونا هیچ چیزی به آدم اضافه نمیکنن..

-بعضی وقتا خدا آدمارو از دوروبرت کنار میبره تا خودش بهت نزدیک شه و ببینیش.. فقط باید نگاه کنی. چرا اینو یادت رفته که بین این همه مخلوق ما شدیم نماینده خدای به این بزرگی؟ ما ممتازشیم.. عاشقمونه.

_________________

احتمالا فلج شدم تو نوشتن، هرچی مینویسم پیش نویس میکنم..

۱ ۳۷
pa ri
۳۰ فروردين ۰۹:۰۴
*دست می زند*
هق..

پاسخ :

عه:/
کامنتا بازه چرا؟ :"
بذار ببندمش:)
من هنوز یادمه.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان