ما یک بازتاب دقیق از عشق هستیم.
زیبای عزیزم،
همهچیز در حال فرو پاشیدنه و من به تو فکر میکنم. مسیر آیندهم هر ساعت عوض میشه و من به تو فکر میکنم. چیزها جوری که برنامهریزی کردم اتفاق نیفتادن و من هنوز به تو فکر میکنم.
ما در حال رقصیدنیم و من برات مینویسم؛ نامههام به تو توی زمان میچرخن و ثبت میشن چون عشق من به تو همیشه جریان داره، ما همیشه جریان داریم و میدرخشیم. رقص ما روی زمین جا میذاره و درخششمون از آسمون پیداست. رایحهی عطرمون توی جاهایی که بوسیدمت، جریان داره و طرح لبخندت روی دیوارهاش نقش بسته. دفعهی قبل شالگردنم رو گرفتی و بهم گفتی هروقت دلم برات تنگ شد اینو میاندازم دور گردنم و تظاهر میکنم بغلم کردی، به روت نیاوردم که از اون موقع به بعد توی تموم عکسایی که ازت گرفته شده اون شالگردن دور گردنت بود.
من آتیش توی قلبتم، توی تو گم میشم، توی تو ذوب میشم تا جایی که هیچی ازم نمونه. نور تو روی من میدرخشه و روشنم میکنه. جای دستات روی تنم میمونه و خاموشم میکنه. رد بوسههام روی تنت میمونه و میدرخشه. من سیگار توئم و تو ستارهی منی. من دود سیگارِ توی ریههاتم و تو نور کورکنندهی توی چشمامی.
ما همهجا هستیم و تا همیشه جریان داریم. ما توی هر فیلم عاشقانهای هستیم که تا حالا کارگردانی شده، توی هر آهنگ احساسیای که تا حالا خونده شده و توی هر نامهای که تا حالا برای یه معشوق نوشته شده. ما همهجا هستیم. توی هر اثر هنری و هر موزهای که تا حالا وجود داشته، توی هر شهر و هر بوسهای که تا حالا شکل گرفته، توی ذهن هر شاعر و روی کاغذ هر نویسندهای که مینویسه.
ما همهجا هستیم، چون میدرخشی و هیچکس نمیتونه درخشیدنت رو نادیده بگیره.
میدونی که دوستت دارم.
با عشق، امیریوسف.