دیگه دلم نمیخواد انجامش بدم. توی یوتیوب ویدیوی آدمای پولداری رو ببینم که به آدمای پولدار دوباره پول میدن، ویدیوی کسایی که من اگه تموم تلاشمو بذارم و بتونم مهاجرت کنم، و بعد از مهاجرت بازم تلاش کنم، شاید برسم به جایگاهی که اونا موقع به دنیا اومدن داشتن؛ ویدیوی کسایی که به اون نفرات قبلی واکنش نشون میدن، ویدیوی کسایی که به اونایی که به نفرات قبلی واکنش نشون میدادن واکنش نشون میدن، ویدیوی کات شدهای از ویدیوهای واکنششون که توی توییر دست به دست میشه، دعواهای توییتر بین طرفدارای اونی که واکنش نشون میداد و اونی که موقع به دنیا اومدنش بیشتر از منِ 27 ساله شانس موفقیت داشت، دعواهای بین کسایی که من حتی عضو گروهشون نیستم، دعوا بین کسایی که من عضو گروهشونم ولی تا قبلش اصلا به موضوع دعواشون فکر نکردم و برام مهم نبود.
این چندوقت، مدت خیلی زیادی فکر کردم، یذره خودمو ناامید کردم، احساس گناه کردم، احساس ناتوانی کردم و بعد از اون به این فکر کردم که احتمالا همه دارن تظاهر میکنن که من براشون جالب و دوستداشتنیم ولی سادهتر و بیاهمیتتر از من تو داستان زندگیشون نیست. یا مثلا بیام بهشون بگم که چقدر get out و us جردن پیل رو دوست دارم، یا اینکه استفاده از موسیقی و نوع طراحی خاص که بیشتر به سمت کمیکی میره، رنگ بنفشی که توی ذهن میمونه و غیره و غیره چقدر تو طراحی پراولر و موندگاریش توی ذهن کمک کرده و باعث شده یه شخصیت بیاهمیت توی کمیک، یه شخصیت قوی توی انیمیشن بشه. اصلا کجا بودیم و چرا به این حرفا رسیدیم؟ آها، داشتم میگفتم؛ من احتمالا افسردگی دارم و آخه منظورم اینه که کی تو این دوره زمونه این لامصبو نداره آخه یکم عجیبه که نداشته باشیش، آره داشتم میگفتم احتمالا افسردگی دارم و اوضاع اوضاع جالبی نیست.
نه اینکه چیز جدیدی باشه، خیلی وقته افسردگی دارم فکر کنم.
و خیلی بامزست که پارسال سر مسافرت سال پیشمم همینکارو کردم، نصف شب بیدار موندم و با گوشیم پست نوشتم، الان دارم همین کارو میکنم.
خلاصه که... ماه امشب خیلی قشنگه؟ به نظر اونقدری قشنگ هست که باعث شه امشبم خودتو نکشی.