کتابخانه اسرار

محصور بین کتابا، شایدم نه.

*کوبیدن بر طبل شادانه* (گاهی حتی پیروز و مردانه)

امم... سلام برشما! یک عدد بی شرف تازه به بیان آمده هستم و خیلی خوشحالم که کتابخونمو باز کردم! اصلا بیاین اینجا، بوی کتابمو حس کنین، بوی کتاب نو، بوی قفسه های کتاب، کتابای شازده کوچولو رو سمت راست ببینید.. سلام! آماده باشید که قراره یه طومار معبد شائولین بخونین، اگه دوست ندارینم برام مهم نیست، چندروزاز کتابخونم دور بودم و میخوام فقط  بنویسم ^-^

+بگذریم از ظهر، این پسترو یه قسمتاییشو چندوقت پیش نوشتم.

 

*میتونم به جرئت بگم یکی از بهترین انشاهای عمرمو نوشتم، زودتر از همه دست میگیرم، چندبار رو اون علامت دست لعنتی که در طول روز بهم چشمک میزنه تا روش کلیک کنم تو اسکای روم کلیک میکنم و وقتی دیدم همین حالا ممکنه معلم ببینتم دست از دست گرفتن مکرر بر میدارم. اولین نفر شدم توی صف.

معلم: انگار آقای کتاب اولین نفر توی صف مون هستن، بفرمایید آقای عشق کتاب...

اجازه حرف زدن بهم میده، اول بهترین کاری رو میکنم که یه دانش آموز مجازی میتونه بکنه. :«صدامو دارید استاد؟»

معلم: بله داریم... بفرمایید.

من شروع میکنم به خوندن، سعی میکنم لحنمو مرتب کنم و صدامم وسطش نگیره، گفته بودم یه زمان مدیدی توی تئاتر مدرسه بودم؟ یا برای مراسم مدرسه همیشه مجری میشدم؟ خودمم قبول کردم که مجری خوبی هستم. لحنمو جاهایی که علامت گذاشتم بالا میبرم، جاهایی که ستاره گذاشتم پایین و سعی میکنم از روی خط بدم بخونم، من از خطم متنفرم.

و در آخر تمومش میکنم... لبخندی میزنم و با اینکه میدونم اون لبخندمو نمیبینه میگم: تموم شد استاد. بهترین انشایی بود که جلوش خونده بودم. بالاخره درست کردن لحنم کار خودشو کرد...

حرف نمیزنه، هیچی نمیگه و نگران میشم نکنه تموم این مدت صدام قطع بوده و داشتم برای مورچه هایی که سرشونو با تاسف برم تکون میدادن انشا میخوندم؟ولی بالاخره حرف میزنه، صدای خودکارش میاد و میگه...

معلم: خیلی خوب بود آقای عشق کتاب. فقط میخواستم بپرسم که از کدوم سایت کمک گرفتین؟ از اینترنت چقدر استفاده کردین؟

من: ://///

_______

ازم نپرسین که چقدر از معلم ادبیاتم دل خوشی دارم، چون هیچ دل خوشی ازش ندارم، اونم وقتی که با معلم ادبیات سال قبلم مقایسه میکنم، سال قبل خیلی سخت گیر بود، خیلی خیلی سختگیر بود و.. من تخصصم معلمای سختگیره، نمیتونم با معلمایی که با همه صمیمن صمیمی بشم، ولی معلم سختگیر؟ چرا که نه. سال پیش فقط من و چندنفر دیگه توی انشا میدرخشیدیم و تلاشمونو میکردیم و از تخت پادشاهیمون(!) نیوفتیم پایین.

ولی امسال؟ اوه سینیور و مادمازل های من، این معلمه اصلا نمیدونه داره چیکار میکنه! طرف یه انشای خوب مینویسه میگه از اینترنت کپی کردی، یعنی اینجوریه توی ذهنش: خیلی ضعیف، ضعیف، متوسط، قوی، خیلی قوی، کپی کار از اینترنت:/ هرکی خوب بنویسه میگه از اینترنت کپی کردی -_- فقطم من نیستم، خیلی از لجندای انشاهامون:/

یا مثلا یه ماه قبل داشت میگفت یه توصیف فلان ازتون میخوام که این توش رعایت شده باشه این توش کم باشه و این حرفا، من توصیف گفتم براش گفت خیلی خوبه عشق کتاب، فقط از کدوم کتاب برش داشتی؟ و منم جلوی خودمو گرفتم نگم: از کتاب خودم مهندس! صفحه 146 فصل 5 ام!

 

بگذریم...

دور شدن از بیان و خشک شدن چشمه نوشتنم، باعث شد بیشتر از قبل توی اینستا و یوتیوب باشم، و عزیزای من، نمیدونین چه لذتی داره رفتن توی کامنتای اینستا و دیدن دعوای دونفر زیر یه کامنت، این میخواد اونو قانع کنه، اون به این محل نمیذاره، اون خونش به جوش میاد، اون عصبانیش میکنه و آخرش با یه بی محلی و «تو در حد من نیستی!» خاتمه پیدا میکنه. جذابه! :) یا مثلا جدال و جنگ دونفر زیر یه پست که درمورد خدا داره حرف میزنه، کی اینستا انقدر چرت و پرت توش زیاد شد؟ -_- قبلا کمتر اینجوری بود، حس یه مسافر جدیدو دارم که از کشور خودش(یوتیوب) اومده یه کشور دیگه(اینستا) و دهنش باز مونده از این همه تغییر. من اصلا نمیتونم با اینستا کنار بیام. عوضش عاشق یوتیوبم... و اطمینان بهتون میدم اگه یکم کیفیتو بیارین پایین حتی از اینستا هم اینترنت کمتر مصرف میکنه *لبخند آرامش بخش* و همش تو اوج بی حوصلگیم بهشون الهام میشد و یهو میدیدم عه! میا ویدیوی جدید گذاشته، و ویدیوهای جدیدش خیلی بهترن. حس خوبی به آدم میدن، مخصوصا یکی از ویدیوهاش که داشت یاد میداد چجوری برنامه ریزی کنیم. میا رو نمیشناسین؟ اینه.

دومین نفر پرطرفدار یوتیوب فارسی و دارای بالاترین ویو بین یوتیوبرای فارسی=)) هر ویدیوش کم کمش 500 هزارتا ویو میخوره و بالای 85 هزارتا سابسکرایبر داره که معادل تقریبا 1 میلیون فالوور تو اینستاس=) دیگه چی بگم؟ (من حس میکنم دارین اذیت میشین از این حرفام، ولی بعدش یادم میوفته خیلیا درمورد این کیپاپرا پست میزنن و من با اینکه نمیشناسمشون پستشونو میخونم و بدمم نمیاد. پس نظر لازم نیست، خوشت نمیاد نمیخواد بخونی=)) توضیحاتش تو اون سایته هست=) خیلیا میا رو به خاطر ادیتای قشنگ و جدیدش دوست دارن، لازمه بدونین توی یه ویدیوی یوتیوب اگه ویدیو غذا باشه ادیت ادویه اونه، بدون ادیت ویدیو هیچه. و اگه میخواین یوتیوب دیدنو شروع کنین میتونین برین ویدیوهای میا رو ببینین، من اینجوری به یوتیوب علاقه داشتم و این مدالو دارم که وقتی بانو میا 50 هزارتا سابسکرایبر داشت دنبالش کردم*عینک دودی*

پس... اگه میارو دوست ندارین میتونین برین سراغ آریا رحمتی(آریا کئوکسر) که میشه پرطرفدارترین یوتیوبر ایرانی، با 96 هزارتا سابسکرایبر و 4 هزارتا دیگه کافیه تا این داداشمون لوح تقدیر یوتیوب بیاد در خونش. (یوتیوب وقتی 100 هزارتایی میشین بهتون از شرکت خودش لوح تقدیر میدهD:)

هرچند آریا زیاد باب سلیقه خیلی از افراد اینجا نیست، گیم پلی بیشتر میذاره، بیشترشونم ترسناکهD:

(اگه رفتین یوتیوب فارسی و چیزای عجیب غریبی دیدین تعجب نکنین، خودتونم میدونین توی یه کامیونیتی که پیشرفت میکنه آدمای لوس و مسخره پیدا میشن. مثل همون اینستا.. هرچند کمتر از اینستاست:)

و... کارای دیگه ای که کردم این بود که آرشیوای هایلایت الیستا رو خوندم، برای چندمین بار و... چقدر حس خوبی داشت=) مثلا اون موقع که مه آلود تازه میخواست چاپ شه، استوریای اون موقعش، اینکه دوستاش برای حوا(شخصیت اصلی کتابش) تولد گرفته بودن، اینکه توی هایلایت نوشتناش سوالای ملتو جواب میداد، عجب... چرا من اینجوریم که اول فکر میکنم یکی خل و چله و بعدش براش احترام قائل میشم؟ الیستا رو هم اول فکر میکردم یه جوریه، ولی الان نویسنده موردعلاقمه، آرمینا هم همینطور، دارن شانم همینطور، لی باردگو هم همینطور! (:/)

«احترام قائل بودن» این چیزیه که شما اگه منو بشناسین درموردم میدونید، من هیچوقت نمیگم از طرف خوشم اومد، هیچوقت نمیگم عجب آدم باحالی بود، میگم براش احترام قائلم، احترام قائل بودن توی ذهن من یعنی که من طرفو به عنوان یه آدمی که لایق احتراممه قبول دارم، چه بسا حتی ازش خوشم نیاد، اون باید بهش احترام گذاشته بشه، من ازش خوشم نمیاد ولی انقدر به این آدما کمک میکنه، من ازش خوشم نمیاد ولی آدم خوبیه. احترام قائل میشم براش.

# بخش «عشق کتاب؟» بالای وبمو دیدین؟ حالا که دارم نظراتشو میخونم میبینم چقدر تازه با دوستام آشنا شدم ._. اولین بار اونجا آرامو شناختم، یا موچی... هی! یه چیزی بگم باورتون میشه؟ من از اون اولا که تازه با موچی آشنا شدم کلمه «بانو» تو دهنم بوده! به موچیم اون اولا گفتم بانوی اوتاکوD: یا مثلا... اولین بار با حنا توی «عشق کتاب؟؟» آشنا شدم یا حتی با آرامD:

و پلات نویسی، اکثرنویسنده ها میگن سخت ترین بخش نوشتن ادیت و بازنویسی دوباره کتابه، شایدم واقعا سخت باشه ولی نه:/ از نظر من باحالم میتونه باشه، شما فرض کنین اون کتاب لعنتیتون رو تموم کردین و حالا دارین آروم آروم ادیتش میکنین و به شخصیتاش رنگ و بو میبخشین و گندایی که زدین رو جمع میکنین.. زیاد سخت نیست ولی... ولی به نظر من سخت ترین بخش نوشتن پلات نویسیه:/ پسر من اصلا نمیتونم پلات بنویسم، اصلا نمیتونما! اصلا! آخه چه دلیلی داره اصلا پلات نوشتن:/ آرمینا گفت همون اول شخصیتارو طرح میکنه بعدش شروع به تایپ میکنه ولی من شخصیتم نمیتونم طرح کنم، همش تو ذهنمه، تو تایپ میارمش وسط داستان. خلاصه که از الان اعلام میکنم من نمیتونم پلات بنویسم! قدر روح پلات نویس خودتونو بدونین!

فکر میکنم بس باشه برای امروز، هرچند قبل از این یه عالمه حرف داشتم بزنم که.. همش پودر شد فعلا:/

پ.ن1:عامم... من گیج شدم، شما دخترین یا دخترایی که تو دنیای واقعی دخترن؟ :/ این حجم از تفاوت بی سابقست -_-

پ.ن2:قاطی پاتی ترین پستی که میتونستم بنویسم احتمالا همین بود.

پ.ن3:عـه! پاشو بیا ببینم، این کارا چیه؟ وبتو برا چی میبندی؟ :/

پ.ن4:لعنتی... دلم حتی برای اون روزایی که با «ر» سر کلاس ورزش میرفتیم اون فروشگاهه دلستر میگرفتیم تنگ شده، چقدر خوب بود =") حتی اون موقع هایی که فوتبال بچه ها رو نگاه میکردیم و به چهره اونایی که سعی دارن تمرکزشونو از دست ندن میخندیدیم، واقعا چرا آدما عوض میشن؟

پ.ن5: آهنگ خارجی خوبی سراغ دارین که خیلی آروم و با آرامش باشه (مثل لاولی و بلو اندگری)؟ =))

۵۱ ۱۷
💚DORIS ‌💚
۱۴ بهمن ۲۰:۲۶
فقط خواستم بگم توی پست کوارتت باهات اشنا گشتم :/
فک کنم بدونی باژ میبینم چقدر ذوق میکنم =)

پاسخ :

عـه! عجب...
پروانه ^-^
۱۴ بهمن ۲۰:۲۷
هههههووووررراااااا
عشق کتاب اینجاااااست
جدی جدی اینجایییییییییییی
خیلی خوشحااااااللم





پاسخ :

عـه! تو پروانه ای! همون که تو وب کیدو بود! خوشوقتم! *دست تکان دادن*
منم خوشحالم! *لبخند*
=)))
Fluffy .jm
۱۴ بهمن ۲۰:۲۹
سلااممم عشق کتاب کاراگاه
چقد خوووبه که یرگشتی و وبتو باز کردی
من که ذوووق D:
معلمایی ک هرچیم بگی قانع نمیشن-_-
من تاحالا یوتیوب دنبال نکردم. ولی با توضیحاتت خیلی جذب شدم بهش
احترام قائل بودن ب نظرم یه کلمه فوق العاده ایه کلی حرف پشتش هس
پ ن ۱؟چجوری شد؟.-.

پاسخ :

سلام بر شما بانو!
هعیی... این معلما خیلی بدن -_-
و خب این باعث افتخارمه! خیلی هم خوب=)) اگه سوالی داشتی یا میخواستی یوتیوبر موردعلاقتو پیدا کنی ازم بپرس براساس علایقت یه چیزی پیدا میکنیم D:
نظر لطفته ^-^ از نظر خودمم خیلی قشنگه=))
پ.ن1: یکم فلسفیه D:
💚DORIS ‌💚
۱۴ بهمن ۲۰:۳۰
وایسا!
پست اخرم، انشام بود. معلمم گفت خودت نوشتی؟ منم گفتم اره ولی فک نکنم باور کرده باشه :|

پاسخ :

ای بابا ://
تاکی تاچیبانا
۱۴ بهمن ۲۰:۳۱
سکته کردم :/ خدا مرگت نده با خودم دارم میگم اینا چرا به همدیگه دارن فحش میدن :/ چتونه شماها؟ ماذافاذا؟ فات دِ فا........ز؟؟؟؟؟ مثل این که دیگه من پیر شدم :/ جوونای امروزی رو درک نمی‌کنم :|

پاسخ :

D:
نمیدونم والا، منم فکر میکردم کار مسخره ای باشه ولی نه، اصلا حس و جون تازه ای به آدم میده! شایدم من مشکل دارم از بی شرف موچی خوشم اومده ._. پیر شدن؟ نفرمایین اصلا..
💚DORIS ‌💚
۱۴ بهمن ۲۰:۳۱
عههه عهههه
اون که وبلاگ منه :|
نمیام! اصرار نکنید! ایش

پاسخ :

-_-
نکن ای حنا! برگردون وبتو ببینم، منتظرما.. میخوام بیام وبت =))
💚DORIS ‌💚
۱۴ بهمن ۲۰:۳۴
پ ن اخر:
زیاد توی این سبک گوش نمیدم...
بیشتر پاپ راک گوش میدم :)
ولیییی
اهنگ i love you از بیلی

پاسخ :

گوش ندادم... تشکرات فراوان!
‌‌ Mobina
۱۴ بهمن ۲۰:۳۸
خوش برگشتی :))

پاسخ :

خیلی ممنونم=)))
زهرا سادات ‌‌
۱۴ بهمن ۲۰:۵۰
1) منم بسی خوشحالم =) بی‌شرف XD
2) خوشبختانه از دبیر ادبیات شانس آوردم. هر چند که خیلی سخت‌گیره ولی دوسش دارم :)
عوضش دارم روانی می‌شم از دست دبیر هنرمون -ـ- من خانم شکیبا رو می‌خوام(دبیر هنر فوق العاده‌ی پارسالمون. از مدرسه‌مون رفت انگار) T----T
3) بگذریم چون حوصله‌ی هیچ‌کدومشون رو ندارم :))
4) «احترام قائل بودن». احترام قائل بودن برای (یک/چند) انسان. این چیزیه که واقعا مهمه. و خیلی مهمه. خیلی خوبه که حواست به این موضوع هست :)
5) بانو خیلی قشنگه. خیلی قشنگ‌تر از زن یا خانم. خیلی! من «سرکار علیه» رو هم خیلی دوست دارم :)
6) پلات نویسی واقعا سخته :/
7) فقط چون دوست داشتم به هفت برسه :)
پِی‌نوشت1: :دیییییییی
پِی‌نوشت2: احتمالا. ولی اونقدر هم قاطی پاتی نبودا :)
پِی‌نوشت3: چرا اینقدر «رفتن»؟ واقعا چرا؟ :/
پِی‌نوشت4: منم دلم واسه خیلیا تنگ شده. نمی‌دونم. نمی‌دونم...
پِی‌نوشت5: نَه. D:
پِی‌نوشت6: :)
پِی‌نوشت7: به همون دلیل :))
آرتـــ ـــمیس
۱۴ بهمن ۲۱:۰۳
1.خوش بازگشتی بیشعوری که دومی نداری^-^

2‌. چه معلم (ببخشید) بیشعوری *-* خدا رو شکر همه معلمای امسال من و مخصوصا ادبیات خوبن! جز ریاضی که از معلمش متنفرم ، یعنی باعث شده از ریاضی که عاشقش بودم متنفر بشم (شروع به هق هق می کند)

3.واهاعیی!! ممنون!! اتفاقا یه لیست برا گشتن تو یوتیوب نیاز داشتم!*-*

پی نوشت اول : ما دختریم ، اونا هم دخترن ، فقط ما حس گریم *عینک دودی*

پی نوشت دو : قاطی پاتی دوست :دی

پی نوشت سه : منم شاید رفتم....گفتم که آمادگی داشته باشین :دی

پی نوشت چهار : نمی دونم.منم دلم تنگ شده برا همه چی ="") ولی خب هر آدمی که میاد یه روزم میره و تو نمی تونی جلو اینو بگیری ، فقط می تونی بهش بگی : Get lost . من اینکارو می کنمD: :)

پی نوشت پنج : الان میام لیست میگم *-*/

پاسخ :

1) تشکرات بسی فراوان ^-^

2) معلم ادبیاتم اینجوریه، ولی عوضش فارسی خالص حرف میزنه تو کلاس و قابل تجمله ولی باید معلم زبانمو ببینی:/ اصلا یه وضعیه ها، بچه های کلاس ازش میترسن -_-

3) D: فکر نمیکردم با استقبال روبرو شه *-* بزار ببینم، اگه یوتیوبر دختر دوست داری ختن هم هست =)) ولی همون میا از همشون به نظرم بهتره، اصلا نصف یوتیوبرای فارسی که میبینیم همشون یا به خاطر میا یا به خاطر آریا یوتیوبو شروع کردن و بعدش به درجات بالا(0_0) رسیدن و باعث شدن دوباره بقیه یوتیوبر شن و اینجوری یوتیوب فارسی پیشرفت کردD:

زیبا بود *عینک دودی*

اونم تو رو دوست^-^ (تشکرات استلایی)

میسپرمت به استلا، اون خودش به تنهایی میتونه بیارتت، اتفاقا اینکه هیچ کاری نکنیم و بذاریم استلا خودش دست به کار شه خودش بهترین کاره ^-^

=)))

کار بسی عالی میکنیD:
ریحانه (=
۱۴ بهمن ۲۱:۰۶
احسنت به برگشت :)

آدما خیلی زود عوض میشن آقای امیر. شما هنوز اوایل نوجوونی هستید :) گرچه من از دنیای آقا پسر ها خبر ندارم خیلی...

پاسخ :

*لبخند*

نمیدونم.. شاید، واقعا نمیدونم=)) اتفاقا.. فکر کنم پسرا بیشتر عوض میشن.. :)
ریحانه (=
۱۴ بهمن ۲۱:۰۷
آهان راستی من جای شما بودم از پشت لپ تاپ/موبایل به معلم ادبیات شلیک می کردم ¬_¬
اینجاست که باید آرزو کرد ای کاش فیلم هندی بود :دییی

پاسخ :

عالی بود XD
حتما سعی میکنم یه روز برآوردش کنمD:
Baby Blue
۱۴ بهمن ۲۱:۱۱
او مستر بچ میبینم که دوباره خوش برگشتیD:
+ میا*-*
+ پ.ن۱: وات دو یو مین؟._. چی داری میگی؟"-"
پ.ن۲: دقت کردی من تاحالا هیچ پست قاطی پاطی طوری نداشتم؟@-@
پ.ن۳: عه حنا"^"
پ.ن۴: بیشتر از هرچیزی دلم برا کتابخونه تنگ شده=")
پ.ن۵: البته*-* برات میفرستم^-^\

پاسخ :

مستر بچ؟ زیباست..
+@-@
+فلسفی بود فکر کنمD: همینو بدونین که دخترای بیان خیلی با دنیای واقعی فرق دارن^^
+بذار.. فکر کنم باحال میشه *-*
+ D:
+ کتابخونه، من دلم برای کتابفروشیاهم تنگ شده، یه مدت یادمه محل کار بابام نزیک شهرکتاب بود باهاش میرفتم تا شب تو شهرکتاب میموندم کتاب میخوندم، پرسنلشم باهام اوکی بودD: آخه بعضی وقتا میشستم به یکی کتاب معرفی میکردم -_-
+ تشکر فراوان ^-^
Baby Blue
۱۴ بهمن ۲۱:۱۷
اه امیر انقد بدم میاد میخونی جواب نمیدی:/
حداقل اون چراغ سبزو از کنارش بردار حس کنم نخوندی"-"
مردم آزار-،-
+ خیلی از مستر بچ خوشم اومدهXD
بهت لقب مستر بچ میدمD;

پاسخ :

عـه:/
من نمیدونستم میشه فهمید طرف نظرمونو خونده یا نه -_- عجب:/
+مشکلی ندارم، دیگه تو ناریخ بهم لقبای مختلفی دادن.. اینم روشD: مستر بچ.. هی خدا XD
aramm 0_0
۱۴ بهمن ۲۱:۳۱
منم هر باز انشا نوشتم و معلمم جدید بوده(یعنی سال قبل باهاش کلاس نداشتم و با من اشنا نبوده) زدتی پرسیده از کدوم کتاب کمک کردی؟:/ خب پدر بیامرز فرضا من از کتاب کمک گرفته باشم، فک میکنی اسمشو به تو میگم؟XD
معلم ادبیات ما هم خیلی خیلی بیسواده. حتی اگه کتابکار باز کنه جلوش یکم بهتر درس میده اما افسوس که فک میکنه خیلی جیز بارشه-_- این برا من که معلم ادبیات سابقم زیر دست قیصر امین پور شفیعی و اینا درس خونده بود فوق العاده سخته-_-

یوتیوب... واجب شد یه سر بهش بزنمD: خیلی یجوریه که این همه از یوتیوب نوشتی ولی چون من اونجا نرفتم حرفی برا گفتن ندارم:/

ارشیو گردی(: این لذت ملکوتی:")
منم دارم ارشیو جولیک رو میخونمD: بعدش ارشیو ارمینا، و همینجوری قراره همه سلاطین بیانو مرور کنمXD
مهم نیس چه مدلی مینویسی، من مطمینم یه روزی میرسه که همینکه اسمت پای کتابی باشه فروش میلیونی میره!
اره اره اون اولین کامنتی بود که دادم فک کنم! و تو اولین پرسی جکسون خونی بودی که دیدم و این داشت دیوونم میکررد*-*
هعی یادش بخیر=))

پ.ن1 : مگه چقد فرق داریم؟XD
پ.ن2: :دی
پ.ن3: حنا زود برگرد لطفاT-T
پ.ن4: :") میفهمم... منم مهم ترین ادمی زندگیمو بابت همین تغییر از دست دادم!... هعی!
پ.ن5: بزار برم پلی لیستمو نگا کنم اگه چیز خوبی بود میگمD:

پاسخ :

جواب خوبی بود XD

برو.. کار خوبی میکنی=)) اگه دیدی حوصلت سر رفته بشین ویدیوهای قدیمی میا رو ببین، خیلی قشنگه=)) ایهی الناس! راستی، حالا که میخواین برین یوتیوب یه سر به امیر توسلی(اسمشو به انگلیسی بزنین=) بزنین، اگه دوست دارین بدونین لحجه اصفهانی بعضی جوونا چجوریه امیر میتونه نشونتون بده D:

یادش بخیر=))

+بسیار زیاد!
+D:
+حنا ببین اینجارو! *سر تکان دادن از تاسف*
+عجب.. :)
+تشکرات فراوان ="))
Nobody -
۱۴ بهمن ۲۱:۳۸
خوش برگشتییی! دلم برای ستاره هات تنگ شده بود :"))
همم.. منم اصلا نمی تونم پلات بنویسم. البته من کلا جدیدا نمی تونم بنویسم، ولی خب همون موقع هم نمی تونستم پلات بنویسم یا شخصیت هام رو بیارم روی کاغذ. کلا، نویسندگی کار سختیه =")
+ من کلی می شناسمم *__* می گم بهت.

پاسخ :

اونا هم دلشون برات تنگ شده بود ="))
آره.. یه پست دیده بودم از یه نویسنده یه چیزای قشنگی نوشته بود، حتما یه روز میارمش رو وبم، میگفت اگه استرس ول کردن کتابتو نکشیدی نویسنده نیستی، اگه سر اینکه شخصیتتو چجوری خلق کنی دپرس نشدی نویسنده نیستی.. سختیای نوشتنو گفت =")
+ممنونم! ="))

فآطم ..
۱۴ بهمن ۲۱:۳۹
چه خوب که برگشتییییی

پاسخ :

ممنونــــــم! =))))
Honey Bunch
۱۴ بهمن ۲۱:۴۳
وینمسمزننبتبتبنیجیچیجتبتیخبحبجسجبنبنینمزنزینثنتیتیتزتسنسجسجشجیتفابدارنسمشپسمین
یبار دیگه این لقب مسخره رو به زبون بیاری یه مشت محکم نوش جان میکنی!

پاسخ :

اهم... چشم، حتما... *فرار کردن*
aramm 0_0
۱۴ بهمن ۲۱:۴۶
AWake از BTS
bellyache از بیلی
Tonight از BTS

پاسخ :

خیلی ممنونم! =)))
*یادداشت برداری*
تاکی تاچیبانا
۱۴ بهمن ۲۱:۴۹
بسه دیگه :/ حق ندارین به هم دیگه فحش بدین!

پاسخ :

ارجاعت میدم به نظر آرتمیس ^-^

King of the Book
۱۴ بهمن ۲۱:۵۶
چه خبرتونه؟! *شانه بالا انداختن* (کی به کیه؟ منم میام وارد بحث میشم *آرامش*)
فقط میخواستم یه چیزی بگم که اصلا برنامم این بود برای میا بنویسمش، ولی یادم رفت:/ نمیدونم چقدر براتون مهمه(من راستش فهمیدم یکم تعجب کردم ولی علاقم به میا نه کم شد نه زیاد) ولی میخواستم بگم میا آرمیم هست=) یه آرمی درجه یکا! و ویدیوهاش هست که درحال ادیت آهنگای بی تی اس تو اتاقش پخش میشه یا مثلا پشت صحنه یکی از ویدیوهاش داشت.. (وای حالا باید همشو توضیح بدم:/ تحمل کنین ^^) موضوع یکی از ولاگاش خوشگذرونی بود و آخرش داشت با دستکش بوکس با نامزدش مبارزه(!) میکرد، بیشتر فان بود، دعوا نمیکردن :/ و تو پشت صحنه هایی که آخر ولاگاش میذاره اینو گفت:
«کوروش دیگه نبینم به بی تی اس بگی لوسا!» *حمله* «بی تی اس لوس نیست!» *مشت زدن و خنده کوروشD:*

پاسخ :

راست میگه!
چطوری؟ حس میکنم آدم خوبی هستی، بیشتر باهم آشنا شیم؟ آدم خفنی به نظر میای=)))
آرتـــ ـــمیس
۱۴ بهمن ۲۲:۰۱
@تاکی
ما دوستی بینمون رو با فحش نشون می دیم D:

Winter bear از V BTS
Let Me Down Slowly
hope is a dangerous thing
و کلا به آهنگ هال لانا دل ری یه سر بزن ، همه آهنگاش آروم و قشنگن *اشک*

پاسخ :

زیبا بودD:

خیلی ممنونم T-T
حتما ="))
Baby Blue
۱۴ بهمن ۲۲:۰۷
چیشده دخترا کتکت زدن؟XD
شاید اصلا اوناهم مثل ما باشن...مثلا مثل منXD

پاسخ :

آقا آقا XD این چه حرفیه میزنیXD دخترا کتکت زدن؟ واقعا عجب! کتک زدن چیه؟XDD
نخیر نیستن ^^ دیدم که میگن *آرامش*
ro ma
۱۴ بهمن ۲۲:۰۷
عههههه
عالیجناااااااااببب بالاخره ی اعلام حضوری کردین
خبببب مجری گر خوبی هستی پس...
تبریک میگم بهت هنر هر کسی نمیتونه باشه. ی حس عجیبی داره باید هم حواست ب متنی ک حفظ کردی باشه و هم ب آدمایی ک دارن نگاهت میکنن و هر لحظه ازت انتظار شور و شوق بیشتری دارین
و اینکهههه انشااا عای نگو نگو دلم خونه... رقابت بین کسایی ک قلم خوبی دارن واقعااا سخته.. شاید بعضیا اینطورین ک میخوان بهترین باشن
و در مورد معلماا ب شدتتت درکت میکنم

میا و آریا نمیشناسم اصن :/ چقدد خنگ میزنم مننن
و برات واقعااا خوشحالم ک همچین دوستایی داری

والا من الان هم اینجا دخترم هم بیرون دخترم الان تو ببین کدوممون دختریمXD
قاطی پاتی نبود قشنگ بود
حنا میاد ایشالا
بصبر یکی از آهنگارو آپ کنم لینک بدمت
آرتـــ ـــمیس
۱۴ بهمن ۲۲:۱۶
رفتم یوتیوب *-* اینه؟
تاکی تاچیبانا
۱۴ بهمن ۲۲:۱۷
@آرتمیس!
دهن مبارک منو باز نکنید! که اگه بخوام عشقم به شمارو با فحش نشون بدم! یه سری چیزای جدید +18 یادمیگیرید! پس بازم میگم :/ حق ندارید و کارتون خیلی زشته!
این حرکات، زشته، کثیفه! مستهجنهههههههههههه!
Baby Blue
۱۴ بهمن ۲۲:۱۸
@تاکی
مستهجن؟"-"


@عشق کتاب
لنتی بگو چیشدههههه
💚DORIS ‌💚
۱۴ بهمن ۲۲:۲۱
سر تاسف تکان ندهید عههه!!!

پاسخ :

*تکان میدهد*
💚DORIS ‌💚
۱۴ بهمن ۲۲:۲۴
@کیدو
من همون شب که سر مستهجن بحث کردیم، املاش رو توی یه کتاب دیدم و درست بود!
مستهجن درسته نه مستحجن :/

پاسخ :

این مستهجنه شده کابوس من:/ سر یه چیز به توافق برسین دیگه خواهران! :/
Baby Blue
۱۴ بهمن ۲۲:۲۷
@حنا
آره دیگه"-"

پاسخ :

@-@
NargeSs :)
۱۴ بهمن ۲۲:۳۴
اع سلام! =))))
ولی یه چیزی بگم؟ مدل بستن وبت خیلی خلاقانه بود :دی! از اون نظر که هی نوشته‌شو تغییر می‌دادی می‌گم! داشتم فکر می‌کردم چه روش خوبیه برای کسی که دلش نمی‌خواد با پست جدید، پستای قبلیش هم در دسترس باشن و ترجیح هم می‌ده کامنتی دریافت نکنه (اصلا همچین بلاگری وجود داره؟ :| :))) ).

هرازگاهی دوستام لینک بعضی از ویدیوهای یوتیوبرا رو برام می‌فرستن و می‌بینم. کنکورمو بدم و وقتم آزاد شه خودم باید مستیقما دست به کار شم و دلی از عزا درآرم :دی.

هر وقت می‌بینم کسی می‌خواد آهنگ / فیلم / کتاب معرفی کنیم، مغزم به طور کامل قفل می‌شه! حالا یه نوع خاصشم بخواد (مثلا آهنگ ملایم :دی) دیگه بدتر قفل‌اندرقفل می‌شم =)) درنتیجه همین گوشه می‌شینم و بقیه رو تشویق می‌کنم :)))

پاسخ :

تشکرات فراوان *-*

خیلی هم خوب اگه نیاز به کمک داشتی.. (که نداری:/ دوست یوتیوب دوستم گلیه از گل های بهشت D:) من هستم برای معرفی هر یوتیوبر فارسی که به علایقت میخورهD:

@-@
aramm 0_0
۱۴ بهمن ۲۲:۳۹
@تاکی
بابا چرا نسل جوونو درک نمیکنین؟XD انقد فاخر نباشین یکم با ما لوتیا راه بیا داش جای دوری نمیرهXD

پاسخ :

D:
ro ma
۱۴ بهمن ۲۳:۴۴
عهههه
پ توعم با خودت حرف میزنییییییی

اینم آهنگا
کلیک
کلیک
کلیک
کلیک
کلیک
کلیک
کلیک
کلیک
کلیک

اینارم گوش کن باشد ک رستگار شویXD
کلیک
کلیک

پاسخ :

خیلی ممـــــنونم @-@
*میرود گوش دهد*
ro ma
۱۴ بهمن ۲۳:۵۲
نامرد چه زودم سین میزنه :/ 
ینی البته عالیجناب^-^
عاغا برگرد قبلیه رو ی بار دیگ ببین اگ مشکلی نداشتن حداقل ی نقطه بده بفهمم
راسییییییی بذا بیام خصوصی ی چی بگمت

پاسخ :

آقا من فقط میام یه سر میزنم ببینم بازم کسی نظر داده یا نهD: بقیشو میخوام فردا سر کلاس کاروفناوری جواب بدم=)))
بیا خصوصی ی چی بگو ^-^
ro ma
۱۵ بهمن ۰۰:۰۷
عب نداره
عههههXD
کلاس کار و فناوری دارییییییی
پ نهمیییییییی
اه اه ولی خدا ب دادتون برسه
خیلیییییی چرته این فناوری

پاسخ :

امم... هشتمم ._.
هلن پراسپرو
۱۵ بهمن ۰۰:۴۸
این پست بهترین بهترین بهتریینی بود که تا حالا ازت خوندم. نمیدونم چرا... شاید چون الان تو حالت "جرقه" امیلی ایم؟ ولی بهم خیلی مزه داد!
.چند تا از دوستام میا رو دنبال می کنن و منم میخواستم این روزا برم سراغش(یه استوری ناروتویی گذاشته بوددد!) وای حالا دیگه حتمی میرم!
..اخ اخ.... پلات نویسی! مرگ من : / و ادیت کردن چرت و پرتی که تسمشو گذاشتی کتاب...
من از پلات متنفرم : / عاشق شخصیت ها و بک استوری سازی و دنیاسازیم، ولی از پلات بدم میاد. بدبختانه، مهم ترین بخش داستانه.
برای همینه که فن فیک نکشتنو دوست دارم. کارای سختو نویسنده از قبل برات انجام داده. تو میمونی و نوشتا قسمتای جالب و هیجان انگیز!
... معلم ادبیات ما از اوناست که به نظر دادن بعد انشا اعتقاد نداره، مگر اینکه نظره:"خیلی کوتاه نوشتی". یا "چرا داستانی نوشتی" باشه :/ دردناکه.
.... الان با گوشیم. فردا صبح اهنگ بارونت می کنم. فعلا اگه دوست داری اینجا یه سر بزن:
Helenlistens.blog.ir
اهنگ دومی، پنجمی، هفتمی، هشتمی، نهمی و دهمی از بالا، خوب و ارومن :)

پاسخ :

*ذوق میکند* این حرفا روح منو جلا میده=)))
اهم... تاجایی که میدونم میا، هم اوتاکوئه، هم فن ناروتوئه، هم کاسپلی میکنه، هم اکشن فیگور جمع میکنه، هم دیوونه دیزنیه و هم یه زمانی دلش میخواست ویس اکتر شخصیتای دیزنی بشه هم وقتی فهمید دیزنی چجوری انیمیشن میسازه رفت طراحی صنعتی D: امم... اگه دیدی ویدیوهاش خیلی زیاده و نمیدونی کدومو ببینی تا آشنا شی و برای شروع خوب باشه بپرس ازم. (اگه هم خودت میخوای ببینی، آخرین ویدیو رو نبین، Try not to cry رو نبین! :/ چون فکر میکنی میا خیلی لوسه و کوروش زیادی... کم داره:/  البته اینو میشه برعکسم دید، میا خیلی دل نازک و کیوته و کوروش تحمل ناراحتی میا رو نداره (= آره خلاصه..)
من اصلا نمیتونم افکارمو بیارم رو کاغذ به صورت پلاتی:/ باید بنویسمش و تصمیممو گرفتم! کتابو مینویسم تا بعدا که ویرایشش کردم از همون به عنوان پلات اول استفاده کنم و تازه کتابم تو ویرایش اول شروع میشه:/
چقد مزخرف:/
خیلی ممنونم! گوش میدم=)
همه وجودم کویین هالزی😍👑
۱۵ بهمن ۰۷:۵۶
میتونم یه سوال بپرسم؟
پلات نویسندگی چیه؟

پاسخ :

بله بله=))
پلات نویسندگی استخوون کتابه، یعنی اگه کتاب سفر بین a و b باشه پلات جادس، شما میتونید جاده رو قبل از سفرتون یا همون کتاب نوشتنتون بنویسین یا بسازین که خیلی از تویسنده ها اینجوری میکنن، یا مثل من و بازم خیلیای دیگه از جاده ساختن خسته میشین و حوصلتون سر میره پس سفرو یا کتابو شروع میکنین و جاده هم با سفرتون ساخته میشه، ولی کیفیت نداره، پس باید چیکار کنیم؟ کتابو که تموم کردین باید پلات ضعیفتونو ویرایش کنین و بهش چیز اضافه کنین ولی خوبیش اینه که کتابتون تموم شده و دیگه نیازی ندارین به سفر، فقط  کتابو قوی تر میکنیم=))
☁️𝐴𝑦𝑙𝑖𝑛 🌱𝑆𝑒𝑛𝑝𝑎𝑖
۱۵ بهمن ۰۸:۲۴
عهر عهههههههههرررررررررر میاااااااااااا من اولین یوتیوبری که سابسکرایبش کردم میا بودهه هقق
+معلم پارسال ما تمام انشاهای اینترنتو خونده بود و اصلا امکان نداشت کپی کنیمXD یه ترکیبی از سختگیر و مهربون بود و لازمه بگم تنها کسی که سر کلاسش 20 گرفت من بودم؟*عینک آفتابی* ولی خدایی بدم میاد از این مدل معلما که باور نمیکنن خودمون نوشتیم=/
پ.ن1:والا منم میفهممXD میشه گفت دخترایی که این مدلین بیشتر اینجا پیدا میشن و دخترایی که بیرون از اینجا میبینیم سراغ اینجا نمیانXD
پ.ن2:این پستا به قول پرسون روحو جلا میدهXD
پ.ن4:من بیشتر از همه دلم برا سینما رفتن با خالم تنگ شده...هق...
پ.ن5:خب خب برید کنار کویین کیپاپرا وارد می شودXD
365 از Loona
You can stay by Stray kids
Color rush by Ryu su jeong
My Universe by Stray kids(Seungmin, I.N, Changbin)
5Star By CL
Lost by G idle
I dream By Ellkie
Nostalgia by Pentagon
Stay by Blackpink
Shallow by Lady gaga
Missing U by 2ne1
You never know by Blackpink
Moon and Back by AleXa
Wanna go back by Park Bom
Sorry by Halsey
Moscow Moscow by ONF
Camelia by Pentagon
Party, feel, love by HyunA ft.Dawn

پاسخ :

فــن میا!

@-@
خیلی ازت ممنونم کویین کیپاپرا =)) *میرود گوش دهد*
mochi ^-^
۱۵ بهمن ۰۸:۴۲
خوش برگشتی آقای بی شرف(((:راستش واقعا لقبی که بهت دادمو دوست دارم"-"بقیه هر چی دوست دارن بهت بگن من بهت میگم بی شرفXD
1.خوشبحالت ک مجری خوبی هستی:")من نه فن بیانم نه میتونم مجری خوبی باشم:/هعی..
2.خداروشکر چون انشاهام بسی چرتن و بچه های کلاسمون یه سری هاشون خیلی بهتر از من مینویسن(یعنی یکی از بچه های کلاسمون مثل همین نویسنده های خفن مینویسه!اصلا اوففففففففف) تا حالا معلمی بهم نگفته از رو اینترنت نوشتی:/
3.من چرا اصلا از یوتیوبرای ایرانی خوشم نمیاد؟:/حس میکنم زیادی لوسن._.و من ترجیح میدم اینستا بچرخم تا یوتیوب چون لپ تاپ درست و حسابی نیست فیلتر شکنش:/
4.واییییییییییی عشق کتاب!اون لحظه ای که بهم گفتی بانو اوتاکو رو قشنگ یادمه.هق!حس میکنم سال هاست باهات دوستم و این مال یه خاطره دوره:/
5.منم نمیتونم پلات نویسی کنم:/اصلا همون لحظه اون شخصیته تو داستان شکل میگیره:/نمیتونم از پیش خصوصیات شخصیت رو بنویسم._.
پ.ن1:ببین..اونا زیادی دخترن:/ما نیز زیادی پسریم!البته چندتا دختر هم اینجا پیدا میشه ولی خوب ما زیادی پسریم:/چقدر از این دختر لوسایی که همه زندگیشون لوازم آرایش و ال و بله بدم-___-من کلا همون لاک رو هم سالی یه بار میزنم:/اونم در مواقع خاص!
پ.ن2:ولی من باهاش حال کردمXD
پ.ن3:وقتی میخواست ببنده گفتم میکشمت اگه ببندی ولی بست بی شعور:/
پ.ن5:خوببببببب بزار پلی لیستمو بیارم بیرونXD
آهنگ Life goes on
آهنگ lights
آهنگ مجیک شاپ(حوصله ندارم انگیلیسی بنویسم:/)
آهنگ spring day
آهنگ the truth untold (من چقدر با این آهنگ گریه کردمT^^^^T)
آهنگ louder than bombs
آهنگ jamais vu
آهنگ your eyes tell
Violet J Aron ❀
۱۵ بهمن ۰۹:۰۴
بیابلتاالهنلتلغهختغهفخهخفغخهفغ!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1

(این جا یک عدد وایولت دست به کمر خشمگین ایستاده است)
عشق کتاب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بالاخره امدی! خوش امدی! سوغاتی برامون چی اوردی؟ (چه برایمان آورده ای عشق کتاب/مارکو؟)
اوه اوه... پلات نویسی.....
اصلا حرفشم نزن که دلم خونه!!! منم دقیقا همین مشکل رو با تاج شکسته دارم. به قول هلن عاشق شخصیت سازی و طراحی بک استوری هاشونم، اما ابدا نمیتونم توی یه داستان اصلی قرارشون بدم! این بلا سر تاج شکسته هم امده.... حتی پس از تلاش های بسیار هم پلات هام غیرمنطقی و از کنترل خارج میشه. دیالوگ نویسیمم افتضاحه البته :/
تقریبا، تاج شکسته یه میوه ی براق ولی تو خالیه:/



آهنگ ملایم.... راستش یکی از اهنگایی که خیلی حس خوبی بهم میده gift of a friend از دمی لواتوئه:)))

راستی چجوری وبت رو بسته بودی؟ منظورم اینه که من اگه بخوام وبم رو ببندم مثل وب حنا میشه. کد قالب رو برمیداری و صفحه سفید میشه و نوشته ها میرن بالا، سمت چپ. ولی تو چطور صفحه رو سیاه کردی، نوشته رو وسط گذاشتی و فونتت رو هم نگه داشتی؟
(اینم بگم فقط اطلاعات عمومی میخوام. قرار نیست وبم رو ببندم D:)
Violet J Aron ❀
۱۵ بهمن ۰۹:۰۶
راستی این قضیه درمورد دخترا چیه؟ D:
Sŧεℓℓą =]
۱۵ بهمن ۱۰:۵۹
1. خوش برگشتیییی D:
2. نمیخوای انشاتو برامون بفرستی ؟! [:
چه معلمی :/ نمکدون :/
3. یوتیوب گردی نمیکنم XD

پ.ن ۱ : من که برد پیتم !
پ.ن ۲ : قاطی پاتی دوست D:
پ.ن ۳ : راست میگهههههههه :||||
پ.ن ۴ : هعی ...
پ.ن ۵ : تمااااام آهنگ های الک بنجامین T.T

@ آرتمیس
عشق کتاب خیلی خوب گفت! که میخوای بری ، ها ؟! خیلی غلط میکنی :/
من تو این موارد اصلا شوخی ندارم ، فحش مودبانه هم نمیدم :/

+ تشکرات استلایی XD

@ تاکی
یعنی شما ها با فحش ابراز علاقه نمیکنید ؟ @-@
آرتـــ ـــمیس
۱۵ بهمن ۱۲:۲۳
@کیدو
من الان صحنه ای رو که عشق کتاب توسط چند تا دختر کتک می خوره رو تصور کردم ، واقعا صحنه قشنگیه.بیاید یه بار دور هم جمع شدیم عشق کتاب رو بزنیم ، فکرشو کن ، عشق کتاب در حالی که چند تا دختر بهش لگد می زنن.....آخی *اشک*

@استلا
من برعکس عشق کتاب نیستم دو روز بعد وبمو باز کنم :/ وقتی می رم یعنی می رم :| فحش هم نصارم کنید ، من که می‌دونم عاشقمین *-*
Sŧεℓℓą =]
۱۵ بهمن ۱۳:۰۵
@ آرتی
واایییی چه صحنه ی جذابی XD
تو غلط میکنی بری :/ خیلی .. میخوری :/
ro ma
۱۵ بهمن ۱۳:۳۶
ک اینطوووووررر
خواستم بگم بین اون بالاییا یکی از کامنتا مونده ج ندادی
ro ma
۱۵ بهمن ۱۳:۴۷
چرا حس میکنم الان عشق کتاب داره یکی یکی کامنتارو میخونه تو سرش نقشه هارو میکشه برامون :|
عالیییجنناااااااببب اعتراف کن داری چ نقشه ای سر هم میکنی برامون

@همگی
کسی میدونه کلاس کار و فناوری این بشر کی شروع میشه؟ :/
ناشناس
۱۷ بهمن ۰۴:۰۲
میخواستم بیام اشاره کنم یه کامنت اون بالا جامونده دیدم ro ma بهش اشاره کرد :) اون دوستمونو نمیدونم ولی یادمه برای منم همچین اتفاقی افتاد و کامنتم وسط کامنتای دیگه گم شده بود و خوب خیلی حس بدی داشت و خیلی از طرف ناراحت شدم [الان دیگه کامنتو جواب نمیدهXD]
اوه راستی سلام ! X ام. عذرخواهی ! یه مدت نسبتا طولانی (؟!) افسردگی فصلی (:/) گرفته بودم هرچند هنوزم هست منتها کمتر شده. اها راستی اومدم کامنت بذارم برا پستت !
بیا تو گوشت یه چیزی بگم : من به شدت به همتون حسودیم میشه ! به اکیپ خفنتون که توش پره از ادمایی که یکی از یکی خفن ترن و تو تک تک جمله هاشون پره ازحس خوب ! که میتونن راحت حرفشونو بزنن و نترسن :) و این داستان ادامه دارد ...
برای انشا فقط میتونم بگم من از اونایی ام که ساده مینویسم و اتفاقا ساده هم میخونم ولی نمیدونم چه سریه (سر نه هاااا سر ! همون که جمعش اسراره *-*) اینقدر تعریف میشنوم :/ نمیخوام تعریف کنم از خودم ! نه ! فقط خیلی وقتا حس میکردم دارم یه داستان ساده مهدکودکی طور میخونم و معلم بهم ۲۰ داد. حتی یادمه سر یه ازمون انشا برای جشنواره میخواست بزور بفرستدم مرحله بعد البته منم کم نیاوردم نرفتم *ایموجی خودشیفته* اخه مطمئن بودم قطعا گند میزدم برا مرحله بعدش :/ برای سوال معروف «از اینترنت نوشتی؟» باید بگم سطح کلاس ما کلا بالا بود *عینک افتابی* یعنی اینقدر که انگار اخوان ثالثو اوردن که انشا بنویسه. نمیدونم نوشته هاشو خوندی یا نه ولی یه سری از بچه های کلاسمون اون سبکی مینوشتن و اساسا انشاهای ما به چشم نمیومد :/ یه وقتایی معلم از بچه ها میخواست نوشته شونو معنی کنن در این حد ادبی XD
اریا کئوکسر و توکسیک گرل + میا و کوروش = ترکیب مورد علاقه X ... اینقدر که من از بازی این چهار تا با هم خوشحال میشم خودشون خوشحال نمیشن :/
برای منم میا رو خیلی وقته میشناسم حدودا یه سال یا دوسال ؟ ولی خوب یه مدت گیم دیدنو (چون بازی ک نمیکنم فقط استریم میبینم:/) گذاشتم کنار ولی بعد کرونا دوباره شروع کردم XD
پ.ن ۱ : این موردیه که به چشم منم اومده !
پ.ن ۲ : لازم است بگویم «اتفاقا از این پست ها بسی دوست» ؟!
پ.ن۳ : عه نمیشناسم ولی نرو ! :( فک کنم موند نه ؟
پ.ن ۴ : چه خاطره های خوبی ! دلم ازین خاطره ها خواست :((
پ.ن ۵ : من سکوت میکنم .. من آهنگ خارجی گوش میدم منتها آروم و ملایم ؟ XD عمرا !
همینطوری یهویی : عنوان پستتو دوست داشتم
همینطوری یهویی۲ : شارژم ۵۰ بود شروع کردم کامنتو نوشتن الان شده ۳۶ T.T وسطش ده بار از صفحه خارج شد یکیدبنجیمبدلحجبنبخقنتبنبمبمبدبنبحجبنبتقخقحپ
ه.ی۳ : ساعت کامنتمو :/
ه.ی۴ : داشتم گیر میافتادم
همین دیگه :) !
موفق باشی !
.K .M.
۱۸ بهمن ۱۸:۱۵
که اینطور متوجه شدم...خیلی متشکرم:)

پاسخ :

خواهش میکنم =))
ناشناس
۱۹ بهمن ۲۰:۱۹
@آخرین ناشناسی که کامنت گذاشته:
من هم یک ناشناسم..!
راجب این اکیپ:
من حسودی نمی کنم ولی دوسشون دارم T_T
بیا براشون آرزو ی خوبیو خوشبختی کنیم T_T
واقعا باید خوشحال باشن که هم رو دارن!
موقع نوشتن این کامنت دارم تصور می کنم که وقتی کامنتم ارسال میشه..
کل اکیپشون نشستن تو یک اتاق تاریک که فقط یک چراغ کوچیک از توش مثل اتاق های اعتراف تکون می خوره..
و کامنت منو گزاشتن وسط میزی که همه دورش نشستن..
و دارن فکر می کنن که کی این رو نوشته! :)

.راستی نباید بزور وارد جمعی شد که تورو دوست ندارن . اصلا نمی دونم مخاطب این جمله کیه ولی گفم دیگه.
می دونی ناشناس اون ها همشون عاقلن..
این منو تو ایم که همه چی مون تو سطح معمولی یا پایین میگذره! T_T
💚DORIS ‌💚
۲۰ بهمن ۲۱:۳۰
یه شبگرد میبینم @-@
( روح سرگردان بیان به غار خود فرار میکند)

+ نتم خیلی بده، پنلم به بدبختی باز میشه :/
++ روح از دست معلما عاصی شده. نزدیک نشوید!

پاسخ :

چرا نیستی *باریک کردن چشم*
بهارم نیست:/ اصلا نبود که بخواد باشه:/ ولی چرا شروع نمیکنه؟

+هعیی:(
++*فرار میکند*
💚DORIS ‌💚
۲۲ بهمن ۰۰:۳۱
نمیدونم چرا نیستم ۰_۰
بهار، از اولش بخاطر اصرار من اومد، اصلا نمیدونست چی پست بزاره. یه سری متن نوشته بهش میگم منتشرشون کن قشنگن ولی نمیکنه -_-
و الان هم دوتامون حواسمون رو بیشتر دادیم به در‌س‌ها @-@
و یه جورایی فقط من موندم و بهار و اپلیکشن شاد ------________-----
دلم پره از ادما -_-
فقط توی اتاقم میشینم به دیوار نگاه میکنم با اهنگایی که فقط بخاطر خفه کردن صدای افکارم گوش میدم و یه عالمه کتاب روی تختم که مجبورم میکنن برم روی زمین بخوابم!
درد و دل‌های حنا در وبلاگ عشق کتاب -_-

پاسخ :

اوه @-@
امیدوارم زودتر برگردی و وبتو نبندی دوباره:/
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
من هنوز یادمه.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان