کتابخانه اسرار

محصور بین کتابا، شایدم نه.

زیبارو

زیبارو. تو ارزشش را داشتی، تو تا خرخره ارزشش را داشتی. ارزشش را داشتی ارزشم را بدهم به تو. ارزشش را داشتی پرتت کنم در دایره کوچک کسانی که ارزشمندند. توی لعنتی ارزشمند بودی. خیلی.

ولی دیگه نیستی که بشینیم سریال ببینیم یا از سریالایی که دیدیشون تعریف کنی برام؛ درمورد هر چیز مسخره‌ای حرف بزنیم و من خوشحال باشم که خدا تورو به من داده. نیستی که خنده‌ت رو ببینم. نیستی.

زیباروی کوچیکم، من دیگه خسته شدم و نمیدونم، نمیدونم کی خودمو یاد میگیرم، همش میخورم به در و دیوار و تو کسی بودی که نمیخوردی به در و دیوار؛ تو کمک‌حال بودی. همین ارزشمند و زیبات میکرد. من دیگه خسته شدم زیبارو، میخوام سوار ماشین بشیم و بریم وسط یه دشت بزرگ گندم، بخوابیم و 11 سال بعد بیدار شیم، بیدار شیم و بیرون از خاورمیانه بیدار شیم.

زیبارو...تو... تو ارزشمند بودی؟ یا من تو رو ارزشمند میدیدمت؟ نکنه ارزشمند نبودی و من اشتباه میکردم؟ شاید. برای همین دیگه نیستی زیبارو؟ برای همین دیگه زیبارو نیستی و رفتی؟ 

میتونم یه روز برای بقیه از زیبارو بگم، از اینکه چقدر زیبا بود، و کمک‌حال و ارزشمند. و قشنگ. آدم‌ها خیلی زیبا هستند. خیلی. و همینطور ناامیدکننده. آدم‌ها مدام ناامیدم میکنند زیبا. تو هم ناامیدم کردی زیبارو. تو تنها کسی بودی که فکرشو نمیکردم ناامیدم کنه. تو رو گذاشتم توی هوای بارونی و سبز بیرون، تو بهم غم دادی زیبارو، و من هنوزم دلم میخواد خوشحال باشی. مراقب خودت باش. ولی غم من دیگه گین شده، غمم رو گین کردی. برو و توی بارون بیرون از خونه برقص، برو و بخند. کاش می‌تونستم غمی که بهم دادی رو بریزم تو لیوان چایی‌ت، ولی یادم اومد که برای تحمل این غم زیادی ضعیفی. اما مهم نیست، چون تو همیشه زیبارو میمونی. مراقب خودت باش زیبارو. زیبا.

 

 
bayan tools فریدون فرخزادساحل غم

دانلود موریک

۱۳ ۲۱
عشق کتابツ
۱۶ شهریور ۱۳:۰۱
آهنگش، نوش گوشاتون.
خودمم نمیدونم چرا نظراتو باز گذاشتم.
آیســــ ـــان
۱۶ شهریور ۱۳:۲۱
بگو این زیبارو زاده ذهن نویسنده ات نیست و واقعا وجود دارهT-T
خیلی زیبا بود خیلی،عشق کتاب جدا سبک نوشتنت خیلی دوست داشتنی شده،خیلیییییییییی:"

پاسخ :

وجود داشت. یکم تغییر کرده اینجا. :)
آقا... خیلی ممنونم، لطف داری. ="))))
آیســــ ـــان
۱۶ شهریور ۱۳:۲۱
فرست دیگه؟^-^

پاسخ :

آری. ^-^
| ترنج | ‌
۱۶ شهریور ۱۴:۰۶
داری بزرگ می‌شوی. و ما هم.

پاسخ :

:)
آیســــ ـــان
۱۶ شهریور ۱۴:۳۷
واهییT-T بیارش بیانT-T
اصن ولم کنین تا صبح میخوام از نوشته هات تعریف کنم"-"

پاسخ :

اگه میتونستم باهاش حرف بزنم و که براش نمینوشتم زن مومن. =)))
خوشحالم میکنییی. D:
pa ri
۱۶ شهریور ۱۵:۳۸
راستشو بگو... تو چارلز دیکنز نیستی؟ یا حداقل جدت نیست؟ راستشو بگووووووووووو

پاسخ :

ای خدا. :))
راستشو میگمممم. نمیدونم، باید تحقیق کنم. :دیی
روناهی ^^
۱۶ شهریور ۱۶:۳۳
چقدر قشنگ نوشتی! :)
متنای اینجوریو دوست دارم اما استعدادی تو نوشتنش ندارم.

+ اگه حالا که کامنت گذاشتم بگم خوش برگشتی زشته ؟:)
++ من فاطیمام. همون که بیان پروفایل استلا رو براش نشون میده. اگه یادت نیومدم اشکال نداره D;

پاسخ :

قشنگ میخونی. :)
تو هم مینویسی، میدونم. =)

+بگو بابا. :)) هنوزم بهم میگن خوش برگشتی. =))
++شناختم، همون اول که پروفایلتو دیدم فهمیدم کی هستی. D:
(: NarXeS
۱۶ شهریور ۱۹:۳۰
نمیدونی چه حسی داره وقتی یکی رو پیدا میکنی که مثل خودت به آهنگای عهد بوقی علاقه داره :"))))

پاسخ :

به نظرم باید بشینیم و بعدا این آهنگارو با هم ردوبدل کنیم. =")))
زی زی گولو بلاسم
۱۶ شهریور ۲۰:۴۷
متن ت چه زیبا رو بود **
این اولین نظرم تو این وب بود
سلاااام

پاسخ :

چون یه نفر زیبا خوندش. =))
دومین نظرت بود ولی سلامممم. D:
Marcis March
۱۶ شهریور ۲۱:۱۲
نوشته های زیادی مثل برگ هایین که طراوت میبخشن.. ولی نوشته هات مثل تنه همون درخته که باعث رشد و پرورش برگ هاش میشه. هرچقدرم که نازک باشه کلمه هارو از ریشه بیرون میاره و پخش میکنه. بقیه رو زنده نگه میداره.

پاسخ :

این یکی از قشنگ‌ترین توصیفایی بود که شنیده بودم. =)
Nobody -
۱۷ شهریور ۱۶:۲۴
کاش زیبارو رو می‌شناختم تا بهش بگم یکی که احتمالا فکرش رو هم نمی‌کنه، چه متن‌های خفنی براش می‌نویسه. :)

پاسخ :

قدر نمیدونن که. :))
^-^
۱۹ شهریور ۱۸:۲۷
خیلی قشنگ بود(=
یه روزه کل آرشیو مطالبت رو خوندم و عالی بودن(((=
اممم...یه سوالم داشتم...تو خصوصی پرسیدم
اگه جوابش رو بدی خیلی ممنون:)

پاسخ :

سلام ^-^ جون. =))
خب خوشحالم کردی که. :)) *اشک
خداروشکر که اینجوری کامنت دادی چون توی خصوصی نمیشه جواب کسایی که اکانت ندارنو داد.((=
پس اگه مشکلی برات نباشه من اینجا جواب میدم.
اول اینکه بیان از هر نظر یکم بهتره توی سرویسای وبلاگ نویسی، البته فکر نکنم هدفت بلاگری باشه ولی به هرحال، اگه خواستی وب بزنی اینو بدون. =)
دوم این که کداش هم سادست و فکر نکنم مشکلی باشه. برای کدنویسی هم خوبه.
و سوم، از لحاظ امنیت اوکیه، خیلیا دارن توی بیان فعالیت میکنن و فکر نکنم برای هیچکدومشون مشکلی پیش اومده باشه. =)) درهرصورت من چیز بدی از بیان ندیدم و از لحاظ امنیتی هم خوبه. :))
قدمت روی چشم اگه خواستی بیای؛ اگه اکانت ساختی و وب زدی به منم بگو. D:
^-^
۱۹ شهریور ۲۲:۲۸
تو چندتا وب سر زدم و مطالبی که منتشر کردن خیلی قشنگ بودن...اینجا هم همینطور، واقعا وایب خیلی خوبی داره (=
اول خواستم برم تو بخش "سخنانتان را می گیریم" کامنت بدم که متوجه شدم فقط میشه کامنت خصوصی داد
و فکر کردم که اونایی که اکانت دارن جوابشون رو میگیرن واسه همین این روشو امتحان کردم و تو این پست مزاحم شدم(':
بابت کمکتون ممنونم.
زیادم از وب زدن مطمئنم نیستم هنوز حتی نمیدونم چه اسمی بذارم واسه همین از ^-^ استفاده میکنم D"
و.... بازم تشکر (:
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
من هنوز یادمه.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان