کتابخانه اسرار

محصور بین کتابا، شایدم نه.

برده/ عاقل

«ما همه برده ایم...بعضی ها برده ترس هستند. دیگران برده عقل یا میل پست هستند. این سهم ماست که برده باشیم...و سوال این است که بردگی خود را مدیون چه چیزی هستیم؟ آیا برای صداقت خواهد بود یا دروغ؟ امید یا ناامیدی؟ نور یا تاریکی؟ من انتخاب می کنم که به نور خدمت کنم، حتی اگر این اسارت اغلب در تاریکی نهفته باشد.»

 

«من به شما اطمینان می‌دم، پاسبان مورگان، من کاملاً عاقل هستم، همون‌طور که کلمه‌ها رو می فهمم، حتی شاید عاقل ترین فرد در این اتاق، چون من از هیچ توهمی رنج نمی برم. می بینید که من خودم رو از بیشتر تظاهراتی که مردان شهرمون به دوش می‌کشند رها کردم. درست مانند طعمه‌ی ما، من نظمی را در جایی که وجود ندارد، تحمیل نمی کنم. من وانمود نمی کنم که چیزی بیش از آنچه هست وجود دارد، یا اینکه من و تو چیزی بیش از آنچه هستیم هستیم. این جوهره زیبایی اون هیولاهاست، مورگان، خلوص بومی روح و وجودشون، و چرا من اون‌ها رو تحسین می کنم.»

 

-هیولاشناس.

۱
عشق کتابツ
۲۱ آبان ۱۱:۲۱
ترجمه از خودمه. نه مهنام عبادی.
نتونستم این دوتا بخشو از توی کتاب پیدا کنم، توی گودریدز پیداش کردم. ترجمه عبادی خیلی بهتره.
من هنوز یادمه.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان